صفحات

شهر ما (یگانه) شعر

شهــر مــا

شهر بلند و زخمی و مغرور، شهر ماست
شهر صبور و گمشده و دور، شهر ماست

آن که ز سنگ سرد، کشد چشمة سحر
وز خاکهای سوخته انگور، شهر ماست

آن قلعه ای که آتش و پولاد خورده است
بخشیده نوشدارو به ناسور، شهر ماست

مرزی که هفت گنج زمین مزد شست اوست
عیارِ دست شُسته ی گنجور شهر ماست

دف می زند به چنبرِ خورشید قول ما
در شعله های تن تنِ تنبور، شهر ماست

گرچه اسیر خاک نگردد، فلک نشین
این خاک آسمانی منصور، شهر ماست

ای آشنای رنگ و سیاست تو هم منی
ما هم توییم و در وطنِ نور، شهر ماست

در این جهان و دهکدة کور این زمین
هر جا رویم، شکر خدا، غور شهر ماست

صوفیه ـ 1389 یگانه
آتش کاندر نهادما فتـاد گرچه مارا سوخت اما زنده باد

نگاه مختصر به دیروز و امروز ایماق ها

786
نگاه مختصر به دیروز وامروز ایماق ها
از آغاز تاریخ بشریت تا امروز، هرتمدنی درنتیجه تلاقی فرهنگها وآمیزش ملت ها واقوام بوجود آمده است وافتخار هر مدنیتی که درگوشه وکنار جهان ودرهرمقطع زمانی بوجود آمده است، از آن همه اقوام ومردمی است که دربوجود آمدن آن سهیم بوده اند.
افغا نستان امروزی، خراسان دیروز وآریانای کهن، مهد تمدن کهن وقدیم دردل آسیاست که بنام تمدن آریایی شهرت جهانی دارد .
امروز کسانی بنام مورخ ومحقق باارزیابی های سطحی وغیر مستدل کوشیده اند تا افتخارات گذشته این مرز وبوم راکاملا بنام اقوامی نسبت دهند که آنها خود برخاسته وپیوسته به آن اند. چنین تحقیقات سطحی که بیشتر رنگ وبوی سیاسی دارد، بخاطر بزرگ جلوه دادن اسم اقوام مربوط به محققان سیاستمدار ماست. حقیقت آنست که بر چسپ زدن آنها به افتخارات کهن بدون از خود دانستن ایماق ها مقدور ومیسر نیست. تعجب بیشتر از آنجاست که چنان اشخا ص بیهوده کوشیده اند تا افتخارات گذ شته را با نسبت دادن ایماقها با قوم خود، ازآن خود کنند اما سوال اینجا ست که چرا قوم خود را از ریشه وتبار ایماق ها محسوب نمی دارند. بنا براین همه یی این کوشش ها بخاطر بزر گ جلوه دادن خود وقوم ایشان است وبس.
شخصیت های تاریخی وافسانوی چون کیومرث، هوشنگ، یما، رستم ،سهراب، اسفندیار، زردشت، گشتاسب و... از لحاظ خونی وپیوند زبانی متعلق به مردمی بوده اند که امر وز بقایای آن مردم کهن (پرذات واپرزات )را بنام ایماق، که ریشه به اسم یما(چهارمین شاه پیشدادی)دارد، یادمیکنند. اوستا بهترین سندکتبی عهد باستا ن شاهد آنست که زبانهای پهلوی واوستایی بیشتربه زبان و گویش ایماقها رابطه داشته واین استدلال را میتوان با توجه به واژه های که امروز در زبان ایماق ها کار برد دارد، بیان داشت. پارتها مردمی که بیشتر از شش قرن دردل آسیا امپراتوری بزرگی را در دست داشتند، از لحاظ خونی وفرهنگی وابسته به جامعه ایماق بودند. افتخار زبا نهای پا رسی وپهلوی که بر گرفته از اسم پارت (پا رثوه = پهلوه ) است، به ایماق ها تعلق دارد. پارتها که شاخه یی از قوم بزرگ داهی بودند، امروز برجا ماندگان آن قوم در میا ن ایما ق ها بنام "پهلوانها" بسر میبرند وایماق اند.
همینگونه "داهی"که اسم یکی از مما لک در اوستا ست، امروز آن اسم به هیئت "دهی" نام ناحیه ایست از مربوطات ولسوالی دره صوف که مردم آن نیز به همان اسم مسما و ایماق اند. این شا خه قوم ایماق در حوالی میمنه و باد غیس نیز به سر میبرند.
در دوران اسلام نخستین درفش افرازا ن آزادی دربرابر استیلای اعراب، ایماق ها بودند که از جمله می توان طاهر پوشنجی، ابو مسلم خراسانی، سنباد و دودمان علم پرورصفاری را یاد آور شد. اکثر محققین معتقد اند که ابو مسلم خراسانی از سر زمین سرپل (گوزگا نان قدیم ) بوده است که شا د روان عبد الحی حبیبی نیز این سخن را در نوشته های خود تا ئید نموده است. امروز کسانی بیهوده کوشیده اند تا ابو مسلم خراسانی را متعلق به قوم خود بدانند ودرنوشته ها ومقاله های شان برسراین موضوع تا کید کنند . اما این بیهوده کوشی ها دربرابر تاریخ که بدون استدلال وسند گفته یی را نمیپذیرد، نتیجه ندارد زیرا از ترکیب اجتماعی ولایت سرپل، با درنظر داشت تاریخ مهاجرت اقوام دیگر به این خطه، این موضوع کاملآ هویدا ومعلوم میگردد که ابو مسلم متعلق بکدام قوم بوده است. کسانی که چنان ادعایی را راه اندازی کرده اند، از قوم وتبار آنها بیشتراز چند خانواده وآن هم بیشتر ازدو وسه نسلی سابقه زیست درسرپل ندارند.
باتوجه به تاریخ مهاجرت ها ی اقوام دیگر درگوزگا نان قدیم وسرپل امروزی، وهم با درنظر داشت زبان وفرهنگ آن زمان، فریغونیان سلسله امرای فرهنگ دوست وادیب پرور دوران اسلام، ایماق بوده اند. حدو دالعالم که یکی از کتب مهم ومعتبر درزبان پارسی است، توسط نویسنده نا معلومی دردوران سلسله فریغونیان به رشته تحریر درآمده است .
ایماق ها که امروز درولایات غور، هرات، با دغیس، فاریاب، سرپل، بلخ، سمنگان، بغلان، کندز و سیستان بسر میبرند، اکثریت آنها به زبان پا رسی سخن میگویند وچنان نبوده که دیگرانی آمده واین زبان رابه این مردم آموخته باشند. این قوم که درولایات غور، سرپل، فار یاب وبادغیس، به صورت کتلوی ودسته جمعی بسرمیبرند، خود شاهد ودلیل این موضوع میتواند باشد. زبان پارسی که زبان همین مردم است، درگسترش آن زبان نیز اولین گام ها را ایماق ها برداشته اند ونه اقوام وملت ها ی دیگر. چنانکه اولین آثار کتبی منظوم ومنثور درزبان پارسی از شعرا ونویسندگان ایماق بوده اند که از جمله میتو ان ابوالعباس مروزی، شاعران دوره صفاری، حنظله بادغیسی ونویسندگان کتب تاریخ سیستا ن وحدودالعالم را یاد آورشد.
زبان ایماق ها پارسیست، واین زبا ن تداوم زبان های پهلوی واوستایی بوده که بازبان سانسکریت پیوند ورابطه می گیرد.
باشندگان بومی سرزمین بلخ چون کوشی ها(کوی شا هان )وپا رسی زبانان زاری وامرخ، که تاجیک محسوب میگردند، باژرف پرسی میتوان دریافت که آنها ایماق اند . ناصر خسروقبادیانی درباره قطران تبریزی مینوسد که شعر خوب می سروده ولی پارسی را بخوبی نمی دانسته است. تاریخ شاهد است که شکل گیری زبان پارسی درحوزه های ایماق نشین صورت پذیرفته است.
زبان پارسی ازدیرگاهی بدینسو حیثیت زبان فرا قومی را پیدا نموده وهمه باشند گان این حوزه فرهنگی در انکشاف وگسترش این زبان چون ترکان وپشتونها منت گذاشته اند.
دوزبان پارسی وپشتو که دوجریان زبانی مهم مردم آریایی تبارکشورماست، امروز از زمره زبانهای ملی کشور محسوب میگردند. مشترکات دو زبان پشتو وپارسی گواه براینست که فاصله جدایی این دو زبان ازلحاظ قدامت زمانی چندان دوروبعید نیست. ایماق ها ازیک سو اگر با تاجیک ها وهزاره ها از لحاظ زبانی مشترک اند، از سوی دیگر با پشتونها، بلوچها، پارسی زبان های سیستان و اورمری ها پیوند خونی دارند.
شا هان غوری که بعد از نفوذ اسلام امپراطوری بزرگی را بوجود آوردند، ایماق بوده اند وایماقها به چهار شاخه بزرگ سوری، تا یمنی ،جمشیدی وفیروز کوهی منقسیم می گردند. امروزدرجامعه هند بازماندگان شاخه سوری باوجود آنکه زبان وفرهنگ مردم آن مرزوبوم هارا پذیرفته اند ، هنوز دراسم های خانواده گی خود واژه های" سوری" و"غوری" را می افزایند وبه اینگونه سلسله وپیوند خودرا باگذشته محفوظ داشته اند. سوری هاکه بازمانده گان همان " سورن " های دوران پارت های اشکانی اند، دردوران پارت ها تنها مردمی بودند که حق تاج گذاری برسر شاه را داشته اند. این موضوع نمایانگر سهم آنها درامپراتوری پارتها وپیوند خونی آنها را با پارتها نما یان میسازد. ایما قها که دربوجود آوری تمدن ها ومدنیت های گذشته یی این حوزه جغرافیای سهم بسزا وقابل توجه داشته اند، درقرون اخیر درمحرومیت وانزوای سیاسی بسر برده اند. موضوع قابل دقت آنست که ایماق ها دراغتششات وآشوب های سی سال اخیر کشور از جایگاه ها ومحلا ت زیست شان به دفاع پرداخته اند و هیچ متجاوز را اجازه ورود نداده اند ؛ ولی هیچگاهی درجنگهای بنا م زبان ونژاد اشتراک نورزیده اند .
جریان طبیعی وسیال دوران اخیر سلطنت محمد ظاهرشاه وحکومت محمد داود خان شهید سبب گردیده بود تا شخصیت های ملی در رأس وزارت ها وصدارت ها قراربگیرند. چنان نمونه ها ی فاضل وملی درآن دوره ها کم نبودند و بیشتر آنها کسانی بودند که ازهمه مردم افغانستان نما یندگی مینمودند ولو اینکه آنها ازیک قوم بودند. اما جریان غیرطبیعی سه دهه اخیر کشور، چنان کسانی را به روی صحنه های قدرت وسیاست کشانید که به استثنای قوم وخویش وتبار خود، از هیچ مردم دیگر نمایندگی نتوانستند .
فیصله نامه بن که بیشتر به اساس سیاست تقسیم قدرت به قدر شعاع نفوذی اقوام کشور در حکومت بود، هیچگونه سهمی به ایماقها داده نشد واگر یک ودوتنی را در نظر گرفتند، بیشتر ازچند ماه در رأس چوکی ها باقی نما ندند. امروز به ایماقها معلوم است که سهم ایماقها به نام چه اقوامی وبه چه کسانی توزیع گردید.
البته حضوری بیشتر از بیست ودو وکیل در شورای ملی و مشرانو جرگه شاهد کثرت نفوس ایماقها درافغانستان است. این درحالی است که اکثر مردم ما از آکاهی بیشتری سیاسی برخوردار نیستند ورنه با سهم گیری در انتخابات وتقسیم درست رأی درمیان شان می توانستند تعداد بیشتری از وکلا را در مجلسین بفرستند.
امروزکه ملت های جهان وحتی مردم کشورهای همسایه ما بدون در نظرداشت مسایل قومی به نامهای ایرانی، پاکستانی، تاجیکی وهندی متعهد ومسما اند، با تأسف که ملت ما به نام اقوام منقسم میگردند.
ایماقها باید بدانند که در چنین کشوری وبا چنین جوسیاسی حاکم نمی توان بدون لاک وپوشش قومی به حیات سیاسی و هویت فرهنگی ادامه داد. غفلت وبی توجهی ایماقها به سهم گیری سیاسی وتبارز هو یت فرهنگی سبب گردیده است تا تمام افتخارات این قوم توسط مافیهای سیاسی وفرهنگی دیگران بلعیده شود. ایماقها ازجریانات سیاسی سه دهه اخیر باید دانسته باشند که هیچ کسی به استثنای افراد برخاسته ازمیان خودآنها نمیتوانند ازآنها نمایندگی کنند وبه زخمهای آنها مرهم گذارند.
انجمن دانشجویان وروشنفکران ایماق طی نشست های متواتر وپیهم فیصله بعمل آوردند تا ایماق ها بایک وحدت نظر وعمل، وبوجود آوری یک هسته مرکز ی واستراتیژی سالم وواحد در رویارویی با چالش های سیاسی موجود درکشورعرض وجود نمایند وبا ایجاد همبستگی قوم ایماق، درمبارزات انتخاباتی وسیاسی حضور فعالانه بگیرند تا ازاین طریق توانسته باشند به حقوق حقه خود برسند ونگذارند تا دیگران با استفاده از حضوراجتماعی ایماقها، بازی های سیاسی را به نفع خود وقوم خود بانجام رسانند.
بااحترام
انجمن دانشجویان وروشنفکران ایماق

enayat_ea@yahoo.com
0093(0)700723151